سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/3/1
1:37 عصر

اصطلاحاتی که در زبان عامیانه استفاده میکنیم

بدست Mahdi & Ma در دسته اصطلاحات عامیانه،اصطلاحات عامیانه فارسی،اصطلاحات روزانه،اصطلاحات

اصطلاحات عامیانه

الف
آخرشه : نهایتشه
آشغال کله : احمق
آشغالانس : ماشین آشغالیهای که چراغ گردون هم دارند
آمار دادن : نخ دادن – توجه کی را جلب کرن
مترادفها : نخ دادن ،راه دادن
آش و لاش : آسمون جل
آویزون : کسی که مرتبا کنه میشود و بدون دعوت همه جا میرود
اخ کردن: پول رو سریع دادن
انده : نهایته
اسکل: کسی که از همه دنیا بی خبر است
مترادفها:اوشگول- وسکل – شاسگول
اسم فعال: اسگلان تپه
اسدالله خان : تریاکی خفن
اصغر آرنولد اینا (اکبر-محمد… آرنولد اینا): کسی که زیبای اندام کار میکند ولی جواد است
ارازل: بستگی به مکان کلمه در گفتار دارد ولی معمولا به معنی نوچهء لاتها
اق زدن: حال بهم خوردن
الاغ تور:الاغ
ان چوچک:آدم عوضی

ب
باحال: خوش آیند
بار کردن : تیکه انداختن – فحش دادن
ببند گاله رو : خفه شو
ببو: انسان ساده لوح
بخواب(بخواب معامله – بخواب لاحاف سرد شد): خفه شو
بروبچ: بچه ها-رفقا
بیریف: درست – ردیف

بینیم با: برو بابا
بیشین با (بیشین بینیم با) :خفه شو بابا

پ
پارازیت : حرف بد موقع
پا دادن : قبول کردن پیشنهاد -آمار دادن
پاشنه ها رو بالا بدن: لباس خود را مرتب کردن
پایه ای؟ : حاضری؟
پیچ: دودره

ت
تابلو : واضح و مبرهن
تابل: تابلو
تادخ: ناجور – بد مدل
تاقال:کرمو
تخمی : بد-ناخوشایند
ترکوندن : 1. تجاوز کردن 2.حال کردن 3.خوردن اکستسی و به مهمانی رفتن.
ترکمون : آدم ضایع
تریپ : (تیریپ) مدل- برنامه- قیافه
تگری زدن : بالا آوردن بعد از الکل یا سیگاری
تو باغ نبودن : در جریان نبودن-حواس پرت بودن
تو پیت نمیگوزم : کاهگل لقد نمیکنم
تو نخ چیزی بودن : تو فکر چیزی بودن
تو راه گوز کسی زدن : به او ضد حال زدن
تو کار چیزی بودن : دنبال چیزی گشتن
توکار کسی بودن : وقتی یه نفر سعی میکنه مخ کسی و بزنه میگن تو کارشه
تو کف چیزی بودن : تعجب از چیزی کردن
تو کف کسی بودن : وقتی یه نفر از یکی دیگه خیلی خوشش میاد میگن تو کفشه
ته : نهایت
تیکه اندختن : متلک انداختن

ث
ج

جواد: بی کلاس
جک جواد: اسم جمع واسم فعال جواد
جیگر: تیکه،دختر یا پسری که از لحاظ جنسی جذاب است.
مترادفها: خش گوشت- مامان
جوهر : با ارزش، ناب

چ
چاقال : کسی که قابل دعوا نیست
چکل : داف

ح
حاجیت : اشاره به شخصی که از این کلمه استفاده میکند

خ
خار کردن : شرمنده کردن
خبر ده ده : خبری نیست
خز : جواد
خفن : به معنی بزرگ- زیاد- مهیب

د
داف : دختره خوشگل
داف بازی : دختر بازی
دافی : دوست دختر
داغ شدن : عصبانی شدن
در داف : دخترها
در دیزی بازه : وقت واسه دزدی مناسبه
دمبه : کسی که خیلی تنبل است
دمت قیژ : دمت گرم
دمت (ش ،م،…)گرم : دستت(ش،م،…) درد نکنکه
دم کسی را دیدن : حق حساب را دادن.
دودره  دودر) به معنای دک کردن(معنی این کلمه در متن مشخص میشود)
دهن کسی کف کرد: از حرف زدن خسته شد

ز
زاقارت : ضایع-سه
زارت : (زرت) 1. زرشک 2.به سرعت(زارتی زد تو گوشم)
زارت غمسون شدن : ازبین رفتن- حالگیری شدن
زپرشک : زرشک
زرید : زر زد- حرف مفت زد
زید: دوست دختر، دوست پسر

س
سریش : کنه
سنم : آشنایی
سوتی : ضایع
سولاخ : سوراخ
سه : ضایع
سه سوت : سریع

ش
شاخ شدن : خود را دخیل کردن یا بدون دعوت جایی رفتن
شستن : حال گیری- تخلیه
شصت تیر : با سرعت
شکلات : کسی که فقط حرف دعوا را میزند ولی جیگر دعوا را ندارد
شلیمف : تنبل
شیلنگ : دراز

ص
ض

ضایع : خراب
ضد حال زدن : حال گیری کردن – به کسی که همه برنامه را خراب میکند گفته میشود

ط
ظ
ع

عمرن(عمرا) : به هیچ وجه
عمرنات : عمراً

غ
ف

فاب : (فابریک) دوست دختر یا دوست پسری که فقط با تو باشد.
فر خوردن : ترسیدن، چرخ زدن
فک زدن : حرف زیاد زدن

ک
کاهگل لقد نمیکنم : حرف دارم میزنم، گوش کن
کرمو: کسی که کرم میرزد.
کره کردن : اشتهای بعد سیگاری یا علف
کره خوری : غذا خوردن بعد ازکره کردن
کف کردن : تعجب کردن
کل  کل کل) معنی ادعای سر بودن در یک مورد خاص بین دو نفر- وقتی دو نفر شروع به تیکه انداختن به هم دیگه میشوند تا یکی کم بیاره
کلفت بار کردن : فحشهای گنده بار کردن
کم آوردن : جا زدن
کنه : کسی که مدام شاخ می شود

گ
گوشت : جیگر
گلابی : 1.کسی که تنبل است 2. چاقال
گلوش گیر کرد : وقتی کسی از کسی خوشش بیاد
گوجه زدن : تگری زدن – شاکی بودن

ل
لاس خشکه : لاس زدن بی نتیجه
لاو ترکوندن : عاشق هم بودن
لب رفتن : لب گرفتن(وقتی راجع به دو نفر باشد) – کز کردن

م
مادر فولاد زره : زشت و بد هیکل در مورد داف
ماهم بله : ما هم تو جریانیم
مماس بودن : در ارتباط بودن
مخ زدن : مخ خوردن- عملی که پسر یا دختر برای جذب جنس مخالف(یا موافق)به طرف خود میشود
میخ شدن : خیره شدن – گیر دادن
ن
نافرم : بد جور
نون پنیز : لمپنی
نیم رخ گوز فیثاغورث : استعاره از زشتی
و
ه

هندونه : اسکل-شاسکول
ی
یول (یول ممد) : اسکل

منبع http://www.bisms.blogfa.com